فرهنگ اصیلی که با بیتدبیری درحال به تاراج رفتن است
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۵۱۷۹۲
پیدا کردن یک مانتوی مناسب و در شان، امروز یکی از دغدغههای اصلی همه بانوان چادری و غیرچادری ایران شده است. واقعیت این است که بانوان حتی مانتویی متناسب با فرهنگ کشوری که در آن زندگی میکنند را هم نمیتوانند پیدا کنند!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ خنکای یک عصر تابستانی پس از مدتها که ضوابط بهداشتی را برای عدم حضور در تجمعات و مناطق شلوغ رعایت کردهام، تصمیم میگیرم برای زمان کوتاهی سری به مراکز خرید و فروشگاههای عرضه مانتو بزنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خیابان خیام را که مرکز انواع بوتیک، فروشگاه و مغازههای متنوع است انتخاب میکنم شاید تاکنون این نطقه از قزوین را در این زمان و فصل از سال تا این اندازه خلوت ندیدهام؛ گویا کرونا کار خودش را کرده است، آنهایی هم که حضور دارند طوری با عجله عبور میکنند که نشان میدهد آمدهاند کار بر زمین ماندهشان را انجام دهند و زودتر به نقطه امن، یعنی خانه برگردند.
ماسک مانند یک سلاح، نقطه مشترک بیشتر مردم است. معدود افرادی هستند که صرفا برای گذران وقت و گزکردن پیادهروها باهدف سرگرمی آمده باشند؛ معروفترین و پرفروشترین فروشگاههای عرضه مانتو را انتخاب میکنم. فروشندگان در گوشهای غرق در گوشی موبایل خود هستند یا اینکه صاحبان مغازه به تنهایی پشت پیشخوان به گونهای خود را مشغول کردهاند.
اما با این وجود هستند کسانی که بنابر نیاز، قصد خرید کردهاند و رگالها را نظاره میکنند؛ جالب است کمی که پیش میروم چهرهها تکراری و آشنا میشود. همانهایی هستند که چند مغازه قبلتر را باهم دوره زدهایم و همچنان دستانشان خالی از خرید است.
وارد هر مغازه که میشوم با امید اینکه آنچه را دنبالش هستم را پیدا کنم، تمام مدل مانتوها را به دقت نگاه میکنم اما گویا “پیدا کردن سوزن در انبار کاه است!”
دختر نوجوان همراه مادرش آمده است، مادر خسته مینشیند روی یکی از صندلیها و صبر میکند تا دخترش نگاهی به مدلها بیندازد، زیرلب میگوید “آیدا جان مامان دیگه همینجا یکی رو انتخاب کن، همه جا همینه هیچ فرقی باهم ندارن..”
آیدا موهای بلند بافتهاش را زیر شال باریک با ظرافت تمام آرایش کرده است؛ به او نزدیکتر میشوم و سر صحبت را با این جمله که ” واقعا نمیشه انتخاب کرد، مدلها به دل نمیشینه” باز میکنم. گویا او هم منتظر فرصت باشد، لب و دهانش را کج میکند و نفس عمیقی را بیرون میدهد و میگوید “آره چند روزه با این وضعیت بیماری، برای خرید مانتوی مناسب میام اما هنوز موفق نشدم، یا دکمه ندارند یا اینکه جدیدا تور و شیشهای هستن، واقعا چرا به فکر سلیقه ما خانمها نیستند؟!”
اشارهای به مانتوی آستین سهربی که پوشیده میکند و میگوید؛ “بهترین حالت ممکن این است که مناسبتترین مدل را پیدا کنم و بعد خودم دکمه بدوزم!” هر دو میخندیم و گپ کوتاه دونفرهمان تمام میشود.
خلوتی مغازهها باعث شده تا فروشندگان وقت زیادی را برای هر مشتری صرف کنند؛ به پیشنهاد خانم فروشنده چند مدل مانتو را برای پرو برمیدارم.
” ببین عزیزم چون شما چادری هستی، خیلی راحت میتونی از این مانتوها استفاده کنی چون دیگه دغدغه کوتاهی، بدون دکمه بودن یا بدن نما بودنش رو نداری…” با چنین جملاتی سعی دارد متقاعدم کند که بهترین انتخاب و خرید را میتوانم در بین این مدل مانتوها داشته باشم.
یک دور تمام مدلهای پیشنهادیاش را پرو میکنم و در انتها میگویم ” واقعا این مانتوها فروش دارند؟”؛ وقتی مطمئن میشود که خریدار نیستم مانتوها را از اتاق پرو برمیدارد و مشغول مرتب کردنشان در رگالها میشود و در همان حال میگوید: ” الان که کرونا همه چیز را تعطیل کرده اما در حالت عادی اتفاقا این مدلها جزو پرفروشترینهای ما است، مخصوصا قشر نوجوان و جوان فقط به مد روز نگاه میکنند و مشتری اصلی ما هستند”
در خنکای فروشگاه قدم میزنم و به مانتوهایی از جنس تور که هیچ نوع آستری هم ندارد خیره میشوم؛ خانم فروشنده که گویا از سر بیکاری هم صحبت خوبی را پیدا کرده است، ادامه میدهد ” شاید اوایل این مدلها متقاضی نداشت و مورد پسند بیشتر خانمها نبود اما فقط کافیه مدلهای اینستاگرامی این مانتوها را تبلیغ کنند، متقاضیان چندبرابر میشوند و حتی مجبوریم برای چند دوره خرید این اجناس را از تهران تکرار کنیم”
ویترین شیک و لاکچری یکی از بوتیکها توجهم را جلب میکند که نشان میدهد ارزانتر از 300 هزار تومان مانتو ندارد؛ جدیدترین مدلها را با جذابترین دکور به نمایش گذاشته است.
وارد میشوم، مانتوهای شیشهای در انواع مدل، سوگلی فروشگاه هستند که رنگهای متنوع دارند؛ 600، 470، 500، 350، 800، این قیمتها را روی آستین مانتوها میخوانم و برای خالی نبودن عریضه به فروشنده میگویم؛ “آقا مدلهای مجلسیتر ندارید؟”
آقای فروشنده که با ابروهای درهم رفته مدام با ماشین حساب ور میرود و اعداد و ارقامی را ضرب و تقسیم میکند، یک ژورنال را از زیر میز روی پیشخوان میگذارد و میگوید ” اگر خریدار هستید این مدلها را نگاه کنید، لطفا عکس هم نگیرید. مدلهای ژورنالی را فقط در انبار داریم، بازرس اجازه نمیدهد برای همین داخل رگالها نمیچینیم”
با خودم میگویم ” اگر این مدلهای داخل مغازه مجاز به عرضه هستند، پس مدلهای ژورنالی که اجازه فروش ندارند، چه وضعیتی دارند!”
دفترچه را ورق میزنم و تازه متوجه ماجرا میشوم. مدلهایی که شاید دیگر نمیتوان نام مانتو را روی آنها گذاشت، اما برایم جالب است گویا این مدلها را قبلا هم دیدهام، بلافاصله مانکنهای اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی مد و لباس جلوی چشمانم قرار میگیرد.
فروشنده در آن بین برای اینکه نظرم را بیشتر جلب کند، میگوید: “خانم همه این مدلها ترک هست و با وجود این شرایط اما به خاطر مشتریها وارد کردم”
تقریبا بیش از 10 فروشگاه و مرکز خرید را میروم و بیش از 10 مورد را هم فقط به تماشای ویترین اکتفا میکنم. پیدا کردن یک مانتوی مناسب و در شان، امروز یکی از دغدغههای اصلی همه بانوان چادری و غیرچادری ایران شده است. واقعیت این است که بانوان حتی مانتویی متناسب با فرهنگ کشوری که در آن زندگی میکنند را هم نمیتوانند پیدا کنند!
ویترینها پر شده است از مدلهایی که فرهنگی بیگانه آن را دیکته کرده و ما هم با رنگ و لعاب به راحتی و حتی با هزینهای گزاف به جامعه عرضه میکنیم. هزینهای که هم مالی است و هم ارزشی، که شئون یک انسان حتی غیرمذهبی را هم زیر سوال برده است.
بانوان ما در تهیه پوشاکی که به لحاظ مدل و رنگبندی مایه آرامش آنها شود، در مضیقه هستند و اگر هم بخواهند به طور مستمر دست به دامن خیاط و خرید پارچه شوند با یک حساب سرانگشتی باید هزینه چندبرابری را متحمل شوند که باتوجه به شرایط اقتصادی به هیچ عنوان با صرفه نخواهد بود.
درواقع عوامل متعددی دست به دست هم داده تا بسیاری از بانوان ما در برابر هجوم مدلهای بی پایه و اساس که زاییده ذهن مغرضانه سودجویان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است نیز کوتاه بیایند و گاهی دم دستیترین پوشش را انتخاب کنند که هم پاسخگوی اقتصاد خانواده باشد و هم به نوعی انتخاب بد از بدتر را بپذیرند.
آنچه که مسلم است، نقش دستهای پشت پرده و حتی عاملان علنی است که متشکل از تاجران رسمی و غیررسمی که همان واسطهگران هستند تا مسئولین دخیل در این امر که گویا برای نجات نه تنها حجاب و عفاف جامعه بلکه نجات فرهنگ اصیل ایرانی باید انقلابی در این زمینه صورت گیرد.
به راستی نوجوانان نسل امروز باوجود مدلهایی مندرآوردی که تمام بازار را در فضای واقعی و مجازی قارچگونه در محاصره قرار دادهاند، چیزی از فرهنگ و پوشش اصیل ایرانی به خاطر خواهند داشت؟!
در این میان بدون شک روشهای سلبی و قهری نتیجه مطلوبی را به دست نخواهد داد که البته این نوع برخورد هم در جایگاه خود برای مقابله با سودجویان و عرضهکنندگان غیرقانونی که ذرهای برای سلامت روانی و فرهنگی جامعه دل نمیسوزانند، جوابگو خواهد بود.
از این رو دستگاههای عریض و طویلی که تکلیف ذاتی و بودجههای کلان را در زمینه فرهنگی و اجتماعی دارند باید با استفاده از راهکارها و روشهای روز که متناسب با ذائقه تنوع طلب نسل جوان باشد نیز وارد میدان شوند و با استفاده از مشاورههای دقیق و کارشناسی برای هرس آفتها و آسیبها در حوزه پوشش اقدام کنند که این امر مستلزم کار ریشهای و منطبق با اصول راهبردی و اسلامی است.
انتها پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: مدل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۵۱۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سروش و خدابنده یک رقیب جدید پیدا کردند!
به گزارش "ورزش سه"، در شرایطی که سینا اسدبیگی هافبک دفاعی نیمکتنشین پرسپولیس باید ذاتا رقیب مسعود ریگی باشد اما حالا بهنوعی با سروش رفیعی و محمد خدابندهلو رقابت خواهد کرد.
اسدبیگی در بازی با آلومنیویم اراک به جای مهدی ترابی وارد زمین شد اما با حضور او خدابندهلو که بعد از تعویض سروش عقب رفته بود تنها بعد از حدود 15 دقیقه بازی در کنار ریگی دوباره یک خط جلوتر رفت و البته بعد هم تعویض شد.
با این حال اسدبیگی در پست هافبک دفاعی مکمل و بازیکنی که باید ارتباط بین خطوط را برقرار کند درخشید چرا که هم یک گل فوقالعاده زد هم یک پاس گل دیدنی به عیسی آلکثیر داد هم در آخرین دقایق بازی در وقتهای معمول یک پاس تماشایی به علی نعمتی داد که این بازیکن در همکاری نافرجام با دانیال اسماعیلیفر موقعیتی را به باد داد که حسرتش بر دل اوسمار و پرسپولیسیها ماند چرا که اگر آن توپ گل میشد (هر چند به نظر میرسید پاس آخر در موقعیت آفساید به اسماعیلیفر رسیده) پرسپولیس بازی را در همان وقتهای معمول میبرد و اصلا کار به وقت اضافه و پنالتی نمیکشید.
به هر حال سینا اسدبیگی که در تمام فصل جاری نیمکتنشین محض بوده و حتی با رفتن میلاد سرلک بدشانسی آورده که اوسمار از خدابندهلو و سروش رفیعی یک خط عقبتر از جایی که باید بازی کنند، استفاده میکند در اراک درخشید و الا رقیبی جدی برای این دو بازیکن پاسور به حساب میآید.
اسدبیگی در حالی همچنان بازیکنی نیمکتنشین به حساب میآید که در فصل زمستان بحث معاوضه یا انتقالش بهشدت مطرح بود اما ماند و حالا با احترام نظامی در تمرین آخر قبل از بازی بزرگ با سپاهان میخواهد بگوید سرباز پرسپولیس است و اگر باز هم نیمکتنشین باشد زمانی که به میدان برود تلاش خواهد کرد تا بدرخشد.